سلام گل گلیای من^^
امیدوارم حال دلتون عالی باشه
خب عشقام من دوباره چند روز نبودم بخاطر اینکه کامپیوتر روشن نمیشد
و امروز داداشی ادابتورشو عوض کرد و درست شد
منم سریع اومدن تا پست بزارم^^
پست تاسوعا و عاشورا
و البته شام غریبان
خب همونطور که میدونید و تو پست قبل گفتم متاسفانه ازشب دوم به بعد نتونستم برم مسجد
ولی قسمت شد شب تاسوعا و عاشورا مسجد باشم
اخ که چه کیفی داره روضه های اقا
شب تاسوعا روز26 مرداد بود
من و علی اماده شدیم بریم مسجد
باباجون و عزیز هم اومدن
اونجا اول نمازمون رو خوندیم و از مسجد رفتیم بیرون
چون مراسم توی یه کوچه کنار مسجد برگزار میشه با فضای خیلی بزرگ
یعنی قشنگ طول یه کوچه مراسم محرم هست
نشستیم و اول سخنرانی رو گوش کردیم
خیلی چیزاهم یاد گرفتم
بعد کم کم لامپا خاموش شد و یکی از مداحان اومد
خوند و منم مثل همیشه گریه
ولی بعدش اون یکی مداح اومد
انقدر قشنگ خوند و من غرق مداحیش شده بودم
فکر کردم مثلا 23 یا 24 سالشه فقط
ولی بعدش رفتیم عکسشو تو کانال میثم تمار(اسم کانون مسجدمونه)
دیدم بهش میخورد 34 یا 35 سالش باشه
ولی خیلی قشنگ خوند
و اخرشم ازین حسین حسین ها ریز گذاشتن و سینه زنی و یه مداحی با همین ریتم حسین حسین ها
و وسطشم نون و ماست دادن بسته بندی
یادمه سالای قبل هم شب تاسوعا نون و ماست میدادن
ولی یه تیکه از یه نون بزرگ میکندن به هرکس میدادن بعد یه سطل ماست گنده میوردن همه نون میزدن تو ماستا
اخرشم زود پاشدیم که به نجمع اخر مراسم جلو در نخوریم
شام نذری هم قرمه سبزی بود
واقعا پروتکلا رعایت میشد تو روضه ما
همه فاصله دارن همه ماسک دارن فضا کاملا باز و همشم گلاب میپاشن
روز تاسوعا هم خاله زهرا قیمه نذری داد با کیک تیتاب
و اما شب عاشورا قشنگ ترین شب برای من
که روز 27 مرداد بود
شب زود اماده شدم که یه وقت جانمونم
رفتیم مسجد و نمازمونو خوندیم
بعد دوباره رفتیم محل روضه
اول زیارت عاشورا خوندند
که البته من خودم مثلا چله زیارت عاشورا گرفتم و اصلا توجه نکردم که
از 1 محرم تا اربعین یعنی 20 صفر 50 روزه
فکر کردم 40 روزه و چله اس
ولی هر روز میخونم و. وسطاش 3 یا 4 روز نخوندم
یکم دیگه هم چند روز نمیخونم تا چله بشه
بعد سخنرانی کردند و به بچه ها شیر و کیک دادن
مثلا بچه های 2 تا 6 سال
بعد مداح اول مداحی کرد ومنم مثل هر شب کلی گریه کردم
و اون مداح خوبه اومد
انقدر قشنگ میخونه که نمیشه گفت
بعدشم دوباره از اون حسین حسین ها ریز گذاشتن و مداحی کرد و سینه زنی
انقدر شور داشت و روضه بحال شده بود میخواستم ویس بگیرم ولی گوشی نبود
خیلی خوب بود
با همون ریتم حسین حسین ها چیزای خیلی قشنگی میخوند
مثلا حسین انت فی قلبی
و مثلا صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن از صبح طلوع
و کلی چیزای دیگه
خیلی خوب بود و منم به بچه ها نگاه میکردم که هی این ور اون ور میرفتن
و اخرشم رفتیم خونه ساعت 11
و 12 خوابیدم
شام نذری اون شب قیمه سیب زمینی
و روز عاسورا هم تلویزیون دیدم و گریه کردم
و دلم کلی هوای کربلا کرد
کربلا رو نشون میداد که همه پیش ضریح تجمع کرده بودن همینطور بین الحرمین و هیچکیم ماسک نداشت
خوشبحالشون..
و شب شام غریبان همکلی با مامان و علی درباره کربلا حرف زدیم و کسانی که انجا بودند
و مداحی گذاشم و سینه زدیم
مداحی تا رسیدم به فرات
که من تو استوریا دیده بودم و خوشم اومده بود رفتیم دانلود کنم دیدم علیرضا طلیسچی خونده
و کلی تعجب کردم
اخه خیلی قشنگه
تا رسیدم به فرات و بنشستم لب اب
یادم اید ز کبودی لب طفل رباب
نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم دادا
من علمدارم علمدار
بر حسینم یار و غمخوار
حتما دانلود کنید
اینم از خاطرات این چند شب و روز که برای من بهترین شبا بود
روز تاسوعا 27 مرداد
روز عاشورا 28 مرداد
و 29 مرداد هم تولد سینا کوچولو بود که یه پست کوشولو داریم برای 2 نفر
و 29 مرداد یادم رفت شات تولد رو بگیرم امروز میگیره رو 31 میزارم تولدشو و شات میگیرم
و فردا تولد کیانی
بزارید یه بار گی خاطره پریروز و دیروز رو هم ثبت کنم
فردا 2 تا پست داریم به احتمال 50 درصد
یدونش قطعیه ولی اون یکی رو نمیدونم
خاطره پریروز و دیروز چیز خاصی نیس ولی میگم
پریروز که 29 مرداد بود عصر رفتیم خونه مامانی و دایی و مامانی رو دیدیم
و شب هم فلالف گرفتیم رفتیم خونه
ساجده اومده بود پاپ ایت بازی کردیم و منچ
و گاندو جذاب دیدیم
به نوشته جذاب نیس ولی برای خودم عالی بود
و دیروزم عصر یه شیر و کیک خوشمزه خوردیم
و شب گاندو خیلی جذاب جذاب رو دیدیم
دیشب دستیگری شریف بود
از افغانستان
منم همش به سارا میخندیدم سارا منو ببخشه
اخه از بس همه جا لوسه
با سادیا رفتن قایم شدن داشت گریه میکرد
پریشبم از مامانش میترسید نمیرفت پیشش
وقتی هم سادیا فرار کرد این سارا موند
فکر کنم فرشید اومد بغلش کرد رفت قایم شدن میگفت عمو شریفو میخوام
یعنی انقدر خندیدم
عمو شریفو میخوادددد
و اینم از خاطرات این چند روز^^
دیروز و امروز هم مشغول درست کردن بولت شهریورم
و اسمای کل قبول شدگان تیزهوشان مدرسمون اومد
ریحانه سادات هاشمی*نگار ارزو*سارا تلاشان*یاسمن زهرا مسگر زادگان
زهرا طالبیان*ساجده حسن پور*مطهره ضیایی*فائزه مومن پور
انقدر خوشحال شدم مومن پور و ضیایی قبول شدن که نگو
حالا ایشالله فرزانگان قبول شده باشن و تو کلاس هم بیوفتیم
فایزه رو من خیلی دوست دارم باهمم دوستیم ولی چند وقته پیام ندادیم
زهرا طالبیانم که شناختید خودمممم
و بیشترین امار قبولی رو کلاس ما داشت با 4 نفر قبولی از 8 نفر
من و سارا و نگار و یاسمن کلاس ستاره
مطهره و فایزه کلاس بهاره
ساجده کلاس بنفشه
ریحانه سادات کلاس ارکیده
و تامام
خدایا شکرت بخاطر همه ی نعمت های قشنگت^^
پ ن امروز مورخ 31 مرداد 1400 ساعت 14 و 57 دقیقه است
.
.
.
.
زهرا تا این لحظه 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن دارد
زهرا سادات تا این لحظه 1 ماه و 6 روز سن دارد
سینا کوچولو تا این لحظه 5 سال و 2 روز سن دارد
کیان کوچولو تا این لحظه 5 سال و 11 ماه و 30 روز سن دارد