خاطرات پرتقالی یک دختر^^

سلام ملکم دوست جونیام امیدوارم حال دلتون عالی باشه مثل من خب من میخوام تو این خاطرات روزای فوتبالی رو بگم برای مقدماتی اولین مرحله که حدود 2 ماه پیش بود و 4 بازی بود که هر 4 تاشو بردیم یعنی با بحرین و عراق و هنگ کنگ و کامبوج داشتیم و من روزای خیلی زیادی منتظر موندم ولی خیلی زود گذشت و 11 شهریور شد از 11 شهریور بای های مرحله دوم شروع شد بنا براین هر بازی خاطراتشو تو این پست ویرایش میکنم بمونه به یادگار از روزایی که یه دختر فوتبالی ام اولین بازی پنج شنبه 11 شهریور 1400 بازی ایران_سوریه ورزشگاه ازادی تهران_ایران خب توی فندوم دخترونه مون از چند روز قبل الا جونم گفت بیاید بازی...

سلام قشنگای من^^ امیدوارم حالتون خوب باشه خب من حوصلم سر رفته بود اومدم یه پست همینطوری بزارم براتون درباره اتفاقات این چند روز و چند روز اینده امروز که 10 شهریوره هشتم دوباره نفسیای من اومدن و کلی بازی کردیم زینب و محدثه جونم دیروز هم نهم بود که کلی با محمد بازی کردم از فردا بازی های تیم ملی شروع میشه و من ذوق زده ترینممم لیست نهایی هم با کلی تغییر از لیست اولیه هشتم اومد ولی چون عکس نیست نمیتونم بزارم از 23 شهریور هم بازی های اسیایی پرسپولیس شروع میشه که اولیش با استقلال تاجیکستان هست ایشالله امسال اول فینال مثل 2سال قبل بعد قهرمانی احمد نور  و شهریار مغانلو هم که ...

سلام گل گلیای من^^ امیدوارم حال دلتون عالی باشه خب عشقام من دوباره چند روز نبودم بخاطر اینکه کامپیوتر روشن نمیشد و امروز داداشی ادابتورشو عوض کرد و درست شد منم سریع اومدن تا پست بزارم^^ پست تاسوعا و عاشورا و البته شام غریبان خب همونطور که میدونید و تو پست قبل گفتم متاسفانه ازشب دوم به بعد نتونستم برم مسجد ولی قسمت شد شب تاسوعا و عاشورا مسجد باشم اخ که چه کیفی داره روضه های اقا شب تاسوعا روز26 مرداد بود من و علی اماده شدیم بریم مسجد باباجون و عزیز هم اومدن اونجا اول نمازمون رو خوندیم و از مسجد  رفتیم بیرون چون مراسم توی یه کوچه کنار مسجد برگزار میشه با فضای خیلی ب...

بسم رب حسین دلها سلام به همه دوستانم دیروز همونطور که تو پست قبلی گفتم تصمیم نداشتم دیشب و امشب برم مسجد ولی محدثه اومده بود و میخواستن برن منم پاشدم رفتم و چون من و علی یه کوچولو مریضیم بابا گفت شما 2 تا پیاده برین اونا خودشون هم چون دیر بود تندی با ماشین رفتن منم تو لحظات اخر تصمیم گرفتم برم دیگه تند تند اماده شدم و تا مسجد فقط دوییدیم تا مسجد اگر پیاده خیلی اروم بری 10 دقیقه راهه و ما 5 دقیقه ای رسیدیم وقتی رسیدیم رکعت دوم بود نا نداشتن نمازمو فرادا خوندم تا نمازشون تموم شه استراحت کردم بعد نماز با مهی رفتیم اب خوردیم و بعد نماز عشا رو جماعت خوندم یعنی این محدثه هم چو...